تبلیغات
تبلیغات
آمار بازدید
کل بازدید :
افراد آنلاین :
| |
وب : | |
پیام : | |
2+2=: | |
(Refresh) |
<-PollItems->
<-PollName->
آمار
وب سایت:
بازدید دیروز : 21747
بازدید هفته : 124448
بازدید ماه : 142492
بازدید کل : 932376
تعداد مطالب : 3740
تعداد نظرات : 98
تعداد آنلاین : 1
تبلیغات
بسيار سوال بر انگيز است که رئيس اداره عالي مبارزه با فساد اداري افغانستان عزيز الله لودين، اميراسماعيل خان وزير انرژي و آب افغانستان را به فساد متهم کرده است، بايد به عرض شما دوستان برسانم از تمام اين جريانات بنده آگاهي دارم دوستان گرامي کساني که بايد متهم شوند آقاي عزيزالله لودين، دوکتور داوود صبا والي فعلي هرات، مولوي خدايداد رئيس شوراي علما و روحانيون ولايت هرات، اصيل الدين جامي معاون ولايت هرات، سليم تره کي شاروال هرات، اين ها هستند.
حالا نميدانم که آقاي لودين چي اسنادي عليه امير اسماعيل خان دارد که وي را متهم نموده است؟ تا جايی که بنده در جريان قرار دارم موضوع سياسي است ، به عنوان يک جوان افغانستانی که از اين موضوع آگاه هستم و ميدانم موضوع اين نيست که آقاي لودين به مطبوعات انعکاس داده است.
موضوع از اين قرار است که اصيل الدين جامي معاون مقام ولايت هرات در گذشته با جناب نورستاني والي اسبق ولايت هرات معامله و قرار دادهاي داشتند. با تبديل شدن آقاي نورستاني از ولايت هرات آقاي صبا والي مقرر شد، بعدآ يک دختر به نام مريم صادقي که در زمان نورستاني از سوي آقاي جامي رئيس اجرائيه مقام ولايت هرات به حيث مشاور مقام ولايت پشنهاد شده بود با منصوب شدن دوکتور داوود صبا والي فعلي هرات اين مکتوب رد گرديد.
از آنجا بازي را آقاي جامي با دوکتور داوود صبا شروع نمود. مريم صادقي را براي عزيز الله لودين رئيس اداره عالي مبارزه با فساد اداري افغانستان معرفي نمود. فکر کنم مريم صادقي در يکي از وزارت خانه هاي دولت جمهوري اسلامي افغانستان به حيث مشاور مقرر گرديده است و همچنين آقاي جامي هم از طريق امتحان بورد اصلاحات اداري به اين سمت انتخاب نگرديده است بلکه در نتيجه پا درمياني آقاي عزيزالله لودين و شخص مولوي خدايداد به اين سمت منصوب گرديد.
جناب آقاي لودين و مولوي خدايداد با مقرر نمودن اين مهره شان از همان روز اول ميخواستند انتقام شان را از امير اسماعيل خان بگيرند و حالا داستان زميني را که امير اسماعيل خان در رابطه به آن متهم گرديده است از اين قرار است که زمين در اصل از شخصي ديگري ميباشدکه اشخاص مانند مولوي خدايداد و اصيل الدين جامي معاون مقام ولايت هرات و شخص والي ولايت هرا ت و شاروال هرات سليم تره کي در خفا بين هم بر سر آن دعوي دارند که يک طرف قضيه مولوي خدايداد و اصيل الدين جامي معاون مقام ولايت هرات و طرف ديگر آن دوکتور داوود صبا والي فعلي هرات و سليم تره کي شهردار ولايت هرات ميباشند، چون جناب آقاي لودين از مولوي خدايداد و اصيل الدين جامي حمايت ميکند لذا احساس ميکند امير اسماعيل خان هم از دوکتور داوود شاه صبا و سليم تره کي حمايت ميکند در صورتيکه چنين نميباشد و در اينجاست که آقاي عزيزالله لودين با کمال پررويی امير اسماعيل خان را متهم نموده است حالا بايد از آقاي لودين پرسيد که در بدل چه مبلغي از مولوي خدايداد و اصيل الدين جامي حمايت ميکند و شايد هم آقاي لودين محض رضاي خدا از مولوي خدايداد و اصيل الدين جامي حمايت ميکند!؟
آقاي لودين چرا در باره زمين قبلي که به شهرک شيخ کهدستاني مسما است و آنهم دعوايي بود و شخص مولوي خدايداد و اصيل الدين جامي و جناب آقاي عزيز الله لودين شما هم در اين شهرک زمين داريد کسي نيست از شما پرسان کند که شخص شما آن زمين را چگونه تصاحب نموديد؟
جناب عالي که در راس اداره مبارزه با فساد ادري قرار داريد و خود آلوده به فساد هستيد حال چگونه ديگران را به فساد متهم مينماييد.
من به عنوان يک جوان افغانستانی به شما پشنهاد ميکنم که اصلاح را از خود آغاز کنيد تا ديگران هم از شما بياموزند در اخير ميخواهم به ملت خود بگويم که به قول ما افغان ها هر چيزي که بگندد نمک ميزنند واي بدان روزي که بگندد نمک!
با احترام برادر تان احمد سليم
محترمه زرغونه ولی زاده رییس گروپ شرکت های تکتاز و میلزرمونیش وعضو هیات مدیره اتاق های تجارت کابل و عضو هیات رهبری زنان تجارت پیشه افغانستان، محترمه مریم کوفی عضو کمیسون امور زنان در پارلمان افغانستان و نماینده مردم ولایت تخار در مجلس نمایندگان، محترمه شکریه بارکزی رییس کمیسون دفاعی مجلس نمایندگان افغانستان و محترمه داکتر سیما ثمر رییس کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان به حیث زنان پیشتاز و فعال افغانستان در ساحه تجارت، سیاست، فرهنگ و امور زنان در اروپا معرفی شدند.
اخیرا کنفرانس بین المللی زنان و حقوق بشر در کشور هالند برگزار گردیده بود.
در این کنفرانس بین المللی بیش از چهارصد نفر افغانستانی از داخل و از خارج از کشور به شمول نمایندگان کشور های تاجیکستان، اذربایجان، ترکیه، چین، روسیه و همچنان نمایندگان زنان عرب و نمایندگان زنان کشورهای اروپایی و افریقایی، نمایندگان رسمی کشور هالند، نمایندگان احزاب سیاسی هالند، اعضای کوردیپلوماتیک اشتراک داشتند.
شهزاده احسان الله پسر اعلیحضرت امان الله خان غازی و نمایندگان زنان افغانستان از داخل کشور هم از جمله شاملین این کنفرانس بین المللی بودند.
پیام های متعددی از مراجع مختلف از جمله از جانب مقامات بلند پایه هالندی و مقامات بین المللی عنوانی این کنفرانس بین المللی مواصلت نموده بود.
در این پیام ها از خدمات شایان محترمه زرغونه ولی زاده، مریم کوفی، شکریه بارکزی و داکتر سیما ثمر به حیث زنان پیشتاز، فعال و برجسته افغانستان در ساحه تجارت، سیاست و امور زنان یاد اوری شده که مورد استقبال مشمولین این کنفرانس بین المللی واقع گردید.
در این پیام ها ضمن یاد اوری و ستایش از این زنان پیشتاز و فعال افغانستانی ارزوی مو فقیت مزید برای همه زنان افغانستان در امور محوله شان شده است.
شایان ذکر است که این نخستین باری است که از زنان افغانستانی در اروپا به این سطح بلند یاد اوری میگردد که باعث افتخار زنان افغانستان میبا شد.
باید گفت که محترمه زرغونه ولی زاده یکی از چهره های موفق زنان افغانستانی در امور تجارت در افغانستان بوده و گذشته از فعالیت های دیگر تجارتی شان شرکت ترانسپورتی مو فق بین المللی تحت رهبری شان در افغانستان تحت نام تکتاز فعالیت می نماید که نقش و رول مهمی در انتقال اموال و اقلام مورد نیاز اولیه مردم افغانستان دارد.
محترمه شکریه بارکزی، مریم کو فی و داکتر سیما ثمر هم در بخش های خویش فعال بوده و فعالیت های شان در باره بهبود وضع زنان در افغانستان در جای خود قابل قدردانی و ستایش میباشد.
اویسن، اولین کارخانه تولید انواع داروبه هزینه بیش از 3 میلیون دالر از سوی یک تن از تجار ملی در شهرک صنعتی هرات ایجاد شد و با حضور مقامات عالی رتبه به بهره برداری سپرده شد.
به گزارش خبرنگار خبرگزاری پامیر (pamipress.com)، افتتاح اولین کارخانه تولیدی دارو در ولایت هرات، باحضور وزیر کار و امور اجتماعی و نمایندگان مردم در پارلمان به همراهی والی هرات صورت گرفت.
آمنه افضلی، وزیر کار و امور اجتماعی کشور گفت: وی خوشحال است که هموطنانش گام های بلندی برداشته اند و با ایجاد این کارخانه، زمینه کار را برای شماری فراهم و از خارج شدن ارز به بیرون از کشور تا حد توان جلوگیری نمودند.
ازسوی دیگر، داکتر داوود شاه صبا، والی هرات اقدام این سرمایه گذار داخلی را گامی مثبت در عرصه شکوفایی در بخش صحت عنوان نمود و گفت: امیدوار است در آینده نزدیک شاهد سرمایه گذاری شماری از سرمایه گذاران در بخش های صنعتی دیگر باشد.
عبدالکریم شیرزاد، مدیر عامل شرکت داروسازی "اویسن فارما " گفت: سه خط تولیدی فعال با ظرفیت تولید بیش از 120 هزار شربت، قطره و دیگر داروهای مجاز طبی از نخستین برنامه فعالیت کارخانه آنان در جریان 8 ساعت کاری می باشد که با معیارهای بین المللی تولید و آماده بازار می گردد.
این نخستین شرکت داروسازی در حوزه غرب می باشد که با فعالیت آن با فال نیک از سوی شهروندان استقبال شده است.
از سوی دیگر، تامین امنیت برای سرمایه گذاری بیشتر یکی از خواسته های مردم است که توجه بیشتر مقامات را می طلبد تا در کنار فراهم سازی زمینه کار، از فرار مغزها جلوگیری شود.
زمانیکه پیغمبر بزرگ مسلمین حضرت محمد (ص) در غار حرا به پیغمبری مبعوث شدند اولین دستوری که از جانب خداوند (ج) به آنجناب وحی گردید همانا امر بود به خواندن و کسب علم و دانش، پس ما پی می بریم که تعلیم و تعلم در اسلام جایگاه خاص و ویژه ای دارد که از آن زمان تا حال همه امرای اسلامی به آن توجه و اهتمام جدی داشته و آنرا فریضه الهی می دانند.
اما با آنهم چندی قبل گروه طالبان در پهلوی سایر جنایات که انجام داده و میدهند، دست به جنایت قبیح تر زده و از طرف باداران شان دستور گرفته اند که مکاتب را در این وطن ببندند.
طوریکه آنها با تهدید و اجبار بیست و یک باب مکاتب را در ولسوالی ده یک ولایت غزنی که در آنها حدود هشت هزار و پنجصد تن شاگردان مصروف کسب دانش بودند بسته و این همه را بی سرنوشت ساختند.
این گروه قبلاً نیز مدارس دینی را در ولسوالی چک ولایت میدان وردک مسدود نموده بودند.
اینگونه اعمال از جانب گروه طالبان در حالی صورت می گیرد که آنها همواره داد از اسلام و قوانین اسلامی سر می دهند.
در حالیکه ملا و طالب خود باید عالم دین و پیرو ارزش های اصیل اسلامی باشد بسیار جالب است که گروه دهشت افگن طالبان دست به بستن مکاتب زده و خواسته اند که مکاتب را ببندند.
البته برای تمام شهروندان افغانستان آفتابی است که آن گروه نه تنها مکاتب و مدارس را می بندند بلکه با انجام حملات انتحاری و تروریستی در اماکن مقدس ثابت ساخته اند که از دایره اسلام فرسنگ ها بدور هستند.
در این حال سخنگوی وزارت معارف گفته است که صدها دانش آموز مکاتب در مرکز و برخی از ولسوالی های ولایت غزنی با تهدیدهای مخالفان مسلح دولت مواجه هستند. البته کسانی که شاگردان مکاتب و مدارس را تهدید می نمایند آنها اگر افغان هم باشند وابسته به استخبارات کشور حامی تروریزم (پاکستان) میباشند و از آنها در این مورد دستور می گیرند.
گروه طالبان از آوان بوجود آمدن شان ده ها مکتب را در مناطق جنوبی کشور به آتش کشیده و هم چنان شماری از استادان و شاگردان مکاتب را به قتل رسانیده اند و در مواردی هم بر سر و روی یک تعداد شاگردان تیزاب پاشی نموده و گاهی هم آنها را مسموم نموده اند.
بناً شما مردم شریف افغانستان می باید ضمن تقبیح و محکوم نمودن همچو اعمال در برابر این دشمنان دین و آگاهی با یک صدا قرار گرفته و نگذارند آنهائیکه بخـاطر از بین بردن وطن عزیز ما افغانستان کمر بسته اند به اهداف شوم شان نایل آیند.
بااحترام
مرتضی جواد
گزارش های مختلف و تکاندهنده خبری از وضعیت ناگوار مهاجرین افغانستانی در کشور همسایه پاکستان منتشر شده با مشاهده این همه مسایل بیننده آن را به زندگی واقعی این مهاجرین هموطن دنیای از پرسش و سوال و همینطور عالمی از رنج و اندوه را فرا روی انسان قرار می دهد و در ذهن انسان تداعی می کند که کشور همسایه دارای اعتقادات و ارزش های مشترک چگونه خود را حق می دهد که برای مردم بیچاره این سرزمین با این گونه رفتارهای غیرانسانی و خلاف تمامی موازین پذیرفته شده حقوق مهاجرت بین المللی رفتار نماید.
بلی مهاجرین افغانی در کنار جاده ها بدون هیچ سرپناهی شب را در کنار فرزندان اهل و عیال و اطفال کوچک شان به سرمی برند.
بعضی ها در اثر لت و کوب پولیس پاکستان بنام اینکه اعضای فامیل آنها در ارتش افغانستان ایفای وظیفه می نمایند، جان های خود را ازدست داده و بعضی ها راهی شفاخانه ها می شوند.
این قصه ی تلخ مهاجرت شان پایانی بدین سان، دانسته شده است. معلومات ها حاکی از آن است که صدها پناهجوی افغان که از پاکستان وارد ولایت ننگرهار شده در اعتراض به برخورد دولت پاکستان مبنی بر اینکه حکومت آن کشور درصدد آنعده مهاجرینی که فرزندان آنها فعلاً در افغانستان در ارگان های امنیتی مصروف نبرد و مقابله با اجیران و نوکرانی که تحت نام طالبان در افغانستان بخاطر کشتار و قتل عام مردم بی گناه و بی دفاع بخواست آن کشور مسیرهای شان تغیر می خورد، هستند گرفتار نموده به شکل بسیار فجیع و با بی رحمی تمام سرهای آنها را از تن جدا نموده و نیز با الفاظ زشت مانند افغانی زیر استعمار، بدبخت و... نا سزا گفته می شود که نماینگر کینه ورزی آن کشور را از گذشته ها با افغانان نشان می دهد.
گزارش ها می افزاید سیاست های ضد مهاجرت در پاکستان باعث شده است که هر روز پولیس آن کشور با مهاجران افغانستانی رفتار بد و خشن داشته باشند و متأسفانه هر روز از بین مهاجرین افغانی قربانی های زیادی به چشم می خورد.
چنانچه از چندی به این سو معلوماتی در مورد زندانیان افغان که در محبس های پاکستان زندانی هستند نیز شنیده می شود که این محبوسین را بنام های گوناگون اعدام نموده که قلب هرشنونده افغان را به داغ عزیزان هموطن شان جریحه دار و اشک ماتم را در خانه های آنها بوجود می آورد.
واقعیت این است که کشور تروریست پرور و همسایه (پاکستان) با وجودی که دایم به حسن همجواری و برادری حرف می زند اما درعمل خلاف معیارهای بین المللی حقوق بشر و خلاف حسن همجواری با مهاجرین افغانی رفتار نموده که حادثه قتل چند تن از شهروندان افغانی توسط پولیس پاکستانی، این ادعا را به اثبات می رساند و کشور مزبور از این ماجرا جز به منفعت خود بچیزی دیگری نمی اندیشد، همه این رفتارها، یعنی حمایت پاکستان از گروه های تروریستی و دهشت افگن به منظور بی ثبات سازی افغانستان را به نمایش می گذارد.
بنابر این به عنوان حرف آخر شورشیان و کسانی که گول تبلیغات کاذب این کشورها را خورده اند باید درک کنند امروز مردم بی چاره افغانستان درچه حالتی قراردارند و این آوارگی مردم ناشی از جنگ های طویل المدت این گروه های شورشی است که از یک طرف زمینه مداخلات کشورهای آزمند منطقه را در امور داخلی ما مساعد ساخته و از جانب دیگر مردم بی گناه و بی دفاع ما متقبل این چنین زحمات می گردند.
بناًء آنها باید از این خود کامگی و بی رحمی ها دست کشیده و با دولت خود یکجا شده و در کنارمردم به وطن خود مصدر خدمت واقع شوند و این کشور را در قطار سایر کشورهای پیشرفته برسانند تا دیگر شهروندان مظلوم ما قربانی سیاست های آزمندانه غربی ها و عرب ها و همسایگان نگردند.
بااحترام
محمداحسان پنجشیری
حقوق به اصطلاح بشر توانسته اکثر دختر جوانان و یا زنان شهر ها و خصوصاً زنان شهرهای بزرگ را از خانه های شان بیرون ساخته به بهانه ی کار و ماموریت، با مردان بیگانه در یک اداره به کار انداخته است .
زمانیکه خداوند متعال به ملایک مسکون در روی زمین فرمودند که "بدون شک من در روی زمین خلیفه –جانشین- می آفرینم" تمام آنها با یک زبان اعتراض کردندد که "آیا کسی را در آنجا (در روی زمین بحیث جانشین) تعیین میکنی که در آنجا فساد کند و خون بریزاند؛ در حالیکه ما تورا به پاکی یاد میکنیم؟" بلی، فکر میکنیم شرایط کنونی کشور مصداق اعتراض ملایک میباشد. زیرا هر روز حد اقل چند نفر بدون برملاشدن سبب به قتل میرسد؛ بعضی ها به نام این و نام در صدد فاسد ساختن جامعه میباشد و یک گروه هم شب و روز خویش را صرف دین خداوند متعال نموده در صدد اصلاح مفسدین میباشد. در کشور ما همیش سخن از زیر پا شدن حقوق زن زده میشود و در این مورد دو گروه ذیل سر بلند نموده نظریات خویش را به میان میگذارند:
1- در گروه اول کسانی قرار دارند که زن را کاملاً یک موجود مربوط به خانه دانسته و مخالف تعلیم، کار و ماموریت آنها میباشند. اشخاص شامل این گروه در صدد آن میشوند که به نظریات و پیشنهادات خویش دلیلی از کلام ربانی (قرآن عظیم الشأن) و سنت حضرت محمد (صلی الله علیه و سلم) بیاورند. چندی پیش نیز شورای علماء یک مصوبه ی چند ماده ی را تصویت نموده به مقام محترم ریاست جمهوری کشور فرستادند که یکی از این ماده ها منع کار نمودن زنان با مردان بود.
2 - در این گروه اکثراً انسانهای آزاد ، سکولار (مفکوره ی دین جدا دولت جدا) و غرب نما قرار دارند و آنها خواهان تحصیل، کار و ماموریت زنان میباشند. به نظر آنها حقوق زن و مرد مساوی است و باید هر حقی که به مردها داده میشود و یا هر کاری را که مردها انجام میدهند زنان نیز از آن حق مستفید شوند و یا آنرا انجام دهند. همچو اشخاص بخاطر تطبیق مفکوره ی شان، برنامه های زیادی را زیر نام "حقوق بشر" و "حقوق زن" به راه انداخته اند. آنطوریکه مشاهده میکنیم تا جایی مؤفق هم شده اند. زیرا آنها توانسته اند اکثر دختر جوانان و یا زنان شهر ها و خصوصاً زنان شهرهای بزرگ را از خانه های شان بیرون ساخته به بهانه ی کار و ماموریت، با مردان بیگانه در یک اداره به کار انداخته اند.
از اینکه کشور ما یک کشور اسلامی و ما نیز شکر الحمدلله مسلمان هستیم لذا موضوع را باید از نظر اسلام مورد بحث قرار دهیم. اگر یکبار نگاه عاقلانه به قرآن کریم نماییم خواهیم دریافت که احکام عمومی عقیده وی، عبادتی و تربیوی هم مربوط زن میشود و هم مربوط مرد؛ اسلام در این راستا کدام فرقی میان مر د و زن نگذاشته است. بطور مثال: پروردگار عالمیان در قرآن شریف میفرماید که "نماز را پربا دارید؛ زکات بدهید؛ جهاد کنید؛ بگو (ای محمد صلی الله علیه و سلم) آیا کسیکه میداند (عالم است) و کسیکه نمیداند (جاهل و نادان است) باهم برابرند؟. موارد بالا و امثال آنها تماماً بیانگر آنست که اسلام در بسیاری موارد عین حق را به زن و مرد داده است. یعنی نماز صبح بالای مرد هم فرض است وبالای زن هم؛ مرد هم از مال خویش از چهل حصه یک حصه زکات میدهد زن هم. فقط در بعضی موارد به زنان رخصت داده شده است در حالیکه به مردان همچو یک رخصت داده ندشده است. مثلاً زنان در حالات و زمان مخصوص مجبور نیستند که نماز را ادا کنند. بناءً میتوان گفت که خداوند لایزال به هر موجود خویش نظر به توان و قدرت وی مسؤولیت و حق داده است. مثلاً مرد مجبور است که نفقه ی فامیلش را آماده سازد اما زن در صورت موجودیت و صحت شوهرش همچو یک مجبوریت ندارد. لذا این بدان معنا نیست که خدا نخواسته اسلام بالای مردان ظلم کرده باشد؛ بل نظر به توانایی و خصوصیت فیزیکی و روحی آنها برایشان مسؤولیت داده است. بطور مثال از نگاه اسلام یک مرد میتواند در صورت ضرورت تا چهار خانم داشته باشد؛ اما یک زن به هیچ صورت نمیتواند بیشتر از یک شوهر داشته باشد.
کسانیکه ادعای مساوی بودن حقوق زن و مرد را میکنند در یک نقطه اشتباه میکنند و آن اینکه مساوی بودن حقوق و یکنواخت بودن آن از هم فرق دارد. مساوی بودن به معنی، به قدر توانایی و ظرفیت مسؤولیت داشتن را گویند؛ یکنواخت بودن ، دارای عین حق بودن را گویند. یعنی زن و مرد حقوق مساوی دارند اما حقوق یکنواخت (دارای عین حق نیستند) ندارند. مثلاً نفقه ی فامیل مربوط مرد میشود نه مربوط زن؛ در مقابل وظیفه ی مقدس مادری مربوط زن میباشد.
در این قسمت موضوع میخواهم چند مثالی از زندگی پر برکت و پرفیض حضرت محمد (صلی الله علیه و سلم) بدهم: در زمان پیامبر بزرگ، زنان عرب با مردان خویش در یک مزرعه کار نموده به آنها یاری میرساندند، به مساجد رفته نماز ادا میکردند، به خطبه گوش فرا میدادند، نزد حضرت محمد (صلی الله علیه و سلم) رفته درس میگرفتند و سوالات خویش را میپرسند. بعد از رحلت پیامبر بزرگ، در زمان خلیفه ی دوم حضرت عمر (رضی الله عنه) زمانیکه وی در منیر مسجد وعظ مینمود اشتباه نمود، از جمله سامعین موجود یک زن سر بلند نموده اعتراض نمود که بعداً حضرت عمر سخن وی را پذیرفته به اشتباه خویش پی برد. در زمان حضرت علی (کرم الله وجهه) مادر مؤمنان و خانم حضرت محمد (صلی الله علیه و سلم) بالای شتر سوار شده در جنگ جمل اشتراک نمود.... از تمام مثالهای بالا چنین فهمیده میشود که زنان در بسیار عرصه های زندگی با مردان در یک صف قرار گرفته از خود فدا کاری نشان داده اند. زیرا زن نقش به سزایی را بازی میکند بالای شخصیت و زنده گی مرد. یک ضرب المثل است میگویند که "همین زن است که مرد را مرد و یا نامرد میسازد"
حال برمیگردیم به تحلیل موضوع : در بالا اگر دقت نموده باشید دو روش مروج مردان افغانستان را به حضور تان پیشکش نمودم فقط هر دو گروه انسانها بعضی اشتباهات دارند که باید اصلاح شود- طبعاً که به نطر من- مثلاً هر گاه کسی بدون قیدو شرط بگوید که زنان باید به مکاتب و دانشگاه ها نروند و در بیرون از خانه کار نکنند؛ زیرا ازنگاه اسلام جایز نمی باشد. همچو اشخاص برعلاوه ی آنکه مرتکب اشتباه بزرگی میشوند؛ مفکوره ی آنها از نگاه زندگی اجتماعی نیز چندان درست نمیباشد. در قدم نخست به موضوع از دیدگاه اسلام نگاهی می اندازیم؛ از نگاه اسلام زن میتواند تحصیل و کار کند – در این باره حدیث وجود دارد (اگر در چین هم باشد علم را طلب کنید)اما به شرط مراعت نمودن قوانین اسلامی. یعنی یک دختر جوان با مراعت نمودن حجاب اسلامی میتواند تحصیل کند و در قسمت ساختار و باز سازی کشور خویش کار کند.
مشکل اجتماعی اینست که اگر زن دارای تحصیل نباشد د ر عصر علم و دانش نمیتواند به اولاد خویش یاری کند و یا به موضوع از بعد خدمات اجتماعی بنگریم میتوان گفت که ما باید حفاظ، آموزگاران، داکتران، حقوقدانان، پولیسان از طبقه ی إناث داشته باشیم. زیرا در صورت عدم آنها زنان با مشکلات مواجه خواهند شد. مثلاً اگر داکتر زن وجود نداشت، انسان –حتی کسانیکه مخالف تحصیل زنان هستند- مجبور میشود که خانم و یا همشیره ی خویش را به نزد داکتر مرد ببرد که همچو یک کار را نه اسلام چندان جواز میدهد و نه وجدان انسان؛ همچنان اگر پولیس از طبقه ی إناث موجود نباشد در صورت ضرورت پولیس مرد زنان را تلاشی خواهند نمود.
طبقه ی دوم که تقریباً تمام کار زنان را جواز دانسته از آن پشتبانی میکنند نیز اشتباه بزرگی میکنند. چونکه کار کردن یک زن با یک مرد بیگانه در یک فضاء در صورت رعایت ننمودن حجاب و قوانین اسلامی خواه نخواه سبب فساد اخلاقی میشود. آنها با انجام دادن و تشویق همچو کار ها سبب منحرف شدن تعداد زیادی از جوانان میگردند. آنها نباید بدون داشتن معلومات دینی، در این باره حرف بزنند. زیرا آنها مساوی بودن حقوق زن را به زبان می آورند اما د رعمل خواهان یکنواخت و یکسان بودن این حقوق میشوند.
پس چی باید کرد؟ نه افراط گرا باشیم و نه تفریطی میبان هردو را دریابیم. زیرا ما امت وسط هستیم. اما هردو نظر و روش بالا بعضی اشتباهات دارد. یعنی یکی آن کاملاً افراط و دیگر آن تفریط میکند. ما باید در بین هردو قرار گیریم. شخصاً من مخالف تحصیل و کار نمودن زن نیستیم اما به شرط مراعت نمودن قوانین و احکام اسلامی. به نظر من زن با داشتن حجاب اسلامی در اماکن جداگانه رفته تحصیل و ماموریت کرده میتواند. تکرار میکنم که قوانین اسلامی در نظر گرفته شود. اگر همچو یک امکان نباشد طبعاً که زن نباید از خانه اش بیرون شود. کسانیکه مخالف تحصیل و کار زنان اند ملامت نیستند. زیرا شرایط کنونی کشور هر روز دارد میرود به سوی خرابی. طبعاً زمانیکه آنها همچو یک وضعیت را میبینند ممانعت میکنند. خصوصاً آنعده دختر جوانانیکه در دفاتر دولتی خارجی کار میکنند، اکثراً لباسی را برتن میکنند که هیچ ربطی با لباس کار ندارد. یعنی یک لباس تنگ و چسپی را برتن نموده و با هفت رقم آرایش خود- دیده گی هم فکر میکند که این بانو دارد به سوی کدام محفل میرود- راهی وظیفه اش میشود که همچو یک عمل از اینکه دقت دیگران را جلب میکند از نگاه اسلام جایز نمیباشد.
در قسمت سفر نمودن زن باید گفت که: مصوبه ی شورای علماء کشور تا حدی بجا میباشد. ماده ی سفر زنان را میتوان دوباره تجدید نظر نمود. در شرایط کنونی یکی از جمله سبب های بد اخلاقی سفر نمودن زن به تنهایی خویش میباشد. چونکه یک دختر جوان با یک پسر نا محرم میتواند به موتر نشسته سفر کند و کسی هم جویای احوال آنها نمیگردد. همین است که امروز در شهرهای بزرگ پسران و دختران میتوانند بدون داشتند کدام سند رسمی – سندیکه محرم بودن یگدیگر شانرا نشان دهد- در اتاق های مخصوص بعضی رستوارنت ها رفته غذا بخورند، قهوه بنوشند ....
خلاصه اینکه در قسمت تحصیل، کار و سفر زن نباید تصمیم یک طرفه گرفته حکل داد. بُعد دینی، اجتماعی و اخلاقی موضوع را نیز فکر نموده بعد باید قرار دهیم. نباید بگوییم که زنان بخاطر در خانه نشستن آفریده شده اند و باید که در خانه بیشینند- اگر فساد اخلاقی و احتمال خطر عرض و ناموس نباشد میتواند جهت رفع مشکلات خویش بیرون برود- و نباید هم چنین بگوییم: حقوق زنان با مردان مساوی بوده و آنها نیز هر کاری را که دل شان بخواهد انجام داده میتوانند. این نوع یک نظریه مغایر قوانین اسلامی بوده و میباشد.
به امید اینکه مادران و خواهران ما فریب بیگانگان و دشمنان را نخورند....
سید مبین "هاشمی"
در این روزها شماری از افغانستانی ها که از سالها بدین طرف در مناطق مربوط به ایالت پشتونخواه پاکستان با فامیل های شان سکونت و زیست دارند از جانب حلقات نظامی و استخباراتی پاکستان مجبور به ترک مناطق شان شده و به ولایت ننگرهار نقل مکان گردیده اند. ضمناً طالبان پاکستانی یک تعداد از اعضای خانواده های آنان را به دلیل اینکه گویا در اردوی افغانستان ایفای وظیفه دارند را به قتل رساینده اند.
همواره کشور حامی تروریزم (پاکستان) ادعا می نمایند که در مخالفت و مبارزه با گروه های تروریستی منجمله طالبان پاکستانی قرار دارد اما در مورد فوق به وضوح دیده میشود که عملکردهای طالبان پاکستانی با حلقات نظامی و استخباراتی آن کشور در قبال مهاجرین افغان کاملاً مشابه و در هماهنگی با یکدیگر صورت گرفته است.
پاکستان (با کمک گرفتن از غربی ها و عرب ها) کشوری است که طی سی سال گذشته همواره انبوهی از مشکلات و مصائب را بالای افغانستان وارد نموده و با ایجاد گروه های تروریستی باعث ناامنی ها گردیده و مهاجرت و آوارگی شهروندان کشور ما مربوط به مداخلات و دست اندازی های کشورهای همسایه منجمله پاکستان میباشد اگر آنها در امور داخلی ما کاری نداشته باشند ما نه مهاجر می شویم و نه هم مجبور به ترک خانه و مناطق خویش میگردیم.
آنچه تا حال گفته آمدیم به این نتیجه میرسیم که آنها هیچگاهی نمی خواهند صلح و ثبات در کشور ما به وجود آید و همواره همچو سدی در برابر پیشرفت و ترقی ما عمل نموده اند، آنها تروریستان را در کشورشان پناه داده و با مهیا نمودن زمینه آموزش های تروریستی و انتحاری آنها را به افغانستان اعزام و فعالیت های هراس افگنی و تخریبی خویش را بالای اهداف ملکی و بیگناه انجام می دهند. نظامیان پاکستان زمانی با پرتاب صدها راکت کورکورانه باعث کوچ و تخریب منازل مسکونی یک تعداد از باشندگان افغانستان در ولایات شرقی کشور شده و در یک اقدام تازه مهاجرین افغان را به کمک گروه طالبان پاکستانی کوچ اجباری داده و یک بار دیگر چهره زشت خود را برای باشنده گان ما به نمایش گذاشتند.
ما از جامعه جهانی چیز زیادی نمی خواهیم بارها به گوش آنها رسانیده ایم که پدیده تروریزم نه تنها باعث دوام جنگ و ناآرامی در افغانستان گردیده بلکه خطر آن می تواند فرامرزی باشد طوریکه در سال 2001 آنها به چشم سر دیدند که چگونه ساختمان های تجارت جهانی در امریکا از جانب گروه های تروریستی منهدم شد، ولی به نظر می رسد که آنچنان گوش شنوا ندارند. بناً ما توقع داریم کشورهای خارجی که بخاطر مبارزه با تروریزم و کمک برای ما در جهت صلح و آرامی وارد افغانستان شده اند گام های عملی و مؤثر در محو هراس افگنی برداشته و با وارد نمودن فشارهای اقتصادی، سیاسی و در فرجام نظامی کشور حامی تروریزم را وادارند تا دست از این همه جنایات و تقویه تروریزم بردارد.
بااحترام
عبدالباصر"منصوری"
بتاریخ سیزدهم ثور 1391 خورشیدی نقشۀ افغانستان روی سینۀ یک کودک 9 ساله به طور طبیعی نقش بسته است.
این کودک گران نام دارد و باشندۀ شهر لشكرگاه ولايت هلمند می باشد که به دلیل فقر خانواده اش، در شهر اسپند دود می کند.
همراه با خانوادۀ این کودک از سوی دفتر ولایت هلمند کمک نقدی صورت گرفته است.
همچنان مسؤولین اتحاديۀ بازرگانان هلمند وعده سپردند كه ماهانه به اين کودک، پنج هزار افغانى معاش بدهند تا او به مکتب رفته و درس بخواند.
محمد گلاب منگل والى هلمند نقش بستن این نقشه را روی سینۀ این کودک یک شگون نیک خواند و وعده سپرد که به خانوادۀ او یک نمره زمین کمک خواهد کرد.
يك روزنامه سعودي نوشت بيش از يازده هزار عربستاني در ده سال گذشته ، خواستار مهاجرت به آمريكا شده اند.
به نوشته پايگاه اينترنتي روزنامه " الشرق " چاپ عربستان ، شهروندان عربستاني به دنبال مهاجرت به خارج از كشور براي فرار از مشكلات خانوادگي يا شرايط اجتماعي مختلف و رسيدن به ثبات هستند.
در گزارش سالانه صادره از سوي دفتر آمارهاي مهاجرت وابسته به وزارت امنيت ملي آمريكا آمده است كه شمار عربستاني هايي كه در فاصله سال هاي 2001 - 2010 براي گرفتن اقامت دائم در آمريكا اقدام كردند ، حدود يازده هزار و 721 نفر بوده است.
" علي أحمد " شهروند عربستاني كه به آمريكا مهاجرت كرده است ، در گفتگو با روزنامه الشرق گفت: وي از 25 سال پيش به منظور درمان پسرش در آمريكا به اين كشور سفر كرد و علت آن ، تفاوت چشمگير ميان خدمات پزشكي در عربستان و آمريكا درآن زمان بود .
وي اظهار داشت كه بازگشت به كشورش از ترس ديدگاه هاي پسران و برادرانش براي وي سخت است.
اگر می خواهید بدانید که چگونه یک جسد مسیر جنگ دوم جهانی را تغییر داده و جان هزاران سرباز را نجات داد این مطلب را مطالعه کنید.
جنگ جهانی دوم بزرگترین و خونبارترین نبرد تاریخ بشریت بوده است. عوامل بسیاری در تعیین طرفهای برنده و بازنده در این جنگ نقش داشتند. یکی از این عوامل بحث جنگ های اطلاعاتی و حقه هایی بود که دو طرف برای فریب یکدیگر به کار می بردند. یکی از این حقه ها که تاثیر بسیار مهمی در تعیین سرنوشت جنگ دوم جهانی داشت، عملیات " گوشت چرخ کرده " بود. در سال 1943 میلادی و در اوج جنگ دوم جهانی، متفقین بعد از پیروزی در شمال آفریقا هدف بعدی خود را جزیره سیسیل ایتالیا تعیین کردند. مشخص بود که استراتژیستهای آلمانی و ایتالیایی کاملا از وضعیت آگاهی داشتند.
متفقین می دانستند که در صورتی بخواهند به همین شکل به ایتالیا حمله کنند با تلفاتی گسترده رو به رو می شوند. سران متفقین به دنبال راهی بودند تا آلمانها بقبولانند که آنان قصد حمله به یونان و جزایر ساردینی در مدیترانه را دارند و قصدی برای حمله به ایتالیا ندارد. ویستون چرچیل نخست وزیر انگلستان در آن زمان گفته بود: هر کسی با کمی عقل هم می توانست بفهمد که هدف بعدی ما ایتالیا است.
در این جا متفقین باید راهی پیدا می کردند تا به آلمان ها بقبولانند که هدف بعدی آن ها یونان و جزایر ساردینی است. بر این اساس نقشه ای بسیار عجیب طراحی شد که در طی آن قرار شد تا یک جنازه در حالی که لباس یک افسر ارشد انگلیسی را به تن دارد و کیفی حاوی اسناد سری را به دستش بسته شده است را در سواحل کشور اسپانیا رها کنند. اسپانیا به صورت رسمی در جنگ اعلام بی طرفی کرده بود اما روابط بسیار نزدیکی با رژیم نازی داشت و بنا بر نظر اسناد تاریخی همکاری های پنهان فراوانی با حکومت های آلمان و ایتالیا در آن زمان داشت. اما باید جنازه ای پیدا می شد که وضعیت شبیه به کسی داشته باشد که پس از سقوط هواپیما در آب غرق شده است و چندین روز را بر روی آب باقی مانده است.
پس از جستجوی فراوان آنها جنازه یک مرد 34 ساله بیخانمان ولزی به نام " گلیندور میشل" را پیدا کردند که به وسیله مرگ موش خودکشی کرده بود. پس از معاینه جسد، آسیب شناسان به ان نتیجه رسیدند که احتمالا این جسد به احتمال زیاد آلمان ها را گول خواهد زد. در مرحله بعدی عملیاتی هویتی جعلی برای این شخص درست شد. وی به سروان " ویلیام مارتین" که وظایفی با درجه سرگردی را در واحد تفنگداران دریایی سلطنتی انگلستان انجام می دهد تبدیل شد.
تاریخ تولد و والدین جعلی به همراه تمام مدارک شناسایی لازم برای ساختن هویت جلعی به وجود آمد. حتی نامه هایی عاشقانه که توسط یکی از مامورین سازمان امنیت داخلی انگلستان "MI5" به عنوان نامزد وی نوشته شده بود در کیف قرار گرفت. دو قطعه ته بلیط تئاتر و قبضی برای دریافت انگشترهای نامزدی مربوط به جواهر فروشی در لندن که همه و همه بر روی کاغذهای اصلی و با مهر و امضای واقعی به مانند یک جریان عادی پیش رفت.
در کیف نامه های سری از فرماندهان انگلیسی خطاب به فرماندهان متفقین در منطقه شمال آفریقا نگاشته شده بود که در آنها به صراحت در مورد طرح حمله به یونان از شمال آفریقا صحبت شده بود. در روز 30 آوریل سال 1943 جنازه مذکور از یک زیردریایی انگلیسی که در نزدیکی سواحل اسپانیا به سطح آمده بود به آب انداخته شد. این درحالی بود که جلیقه نجات بر تن جنازه بوده و بعضی از وسایلی که پس از سقوط هواپیما در روی آب می ماند نیز توسط سرنشیانان زیر دریایی بر روی آب پخش شد.
باید گفت که فرماندهان متفقین تا پایان جنگ دوم جهانی و بازگشایی اسناد سری آلمان نازی به عمق موفقیت عملیات "گوشت چرخ کرده" پی نبردند. باید گفت اسناد جعلی مذکور پس از اینکه از طریق اسپانیایی ها به دست آلمانی ها رسید حتی به دست شخص "آدولف هیتلر" نیز می رسد. این اسناد هیتلر را متقاعد می کند که حمله اصلی به یونان و جزایر ساردینی است و ایتالیا هدف متفقین نیست. پس حجم زیادی از نیروهای آلمانی به یونان و جزایر ساردینی اعزام شدند و تنها زمانی که متفقین سر پل های خود را در سیسیل محکم کرده بوده و به عبارتی کار برای آلمان ها از کار گذشته بود به این حقه پی بردند. در حقیقت جسد یک مرد بی خانمان جان هزاران سرباز متفقین را نجات داد.